ققنوس آزاد

به نام خدایی که همین نزدیکی است

ققنوس آزاد

به نام خدایی که همین نزدیکی است

مشخصات بلاگ

ققنوس پرنده ای است که هزار سال یک بار می رود روی کوه قاف با منقارش نوای مرگ می نوازد و سپس آتش گرفته و از خاکسترش دوباره و دوباره ققنوس تنهایی دیگر بر می خیزد ...

پزشک دربار بزرگمهر

سه شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۰۳ ق.ظ

تاریخ بزرگ ترین آموزگار چرا که می توان با خواندن و درس گرفتن از تجربه های بزرگان و نیاکان قدری در اکنون اندیشمندانه تر زندگی کنیم . بسیاری از روزهای دور و نزدیک گذشته داشته ایم بزرگانی که برای این مرز و بوم چقدر ارزشمند و سودمند بوده اند اما ، از سوی زمامداران حکومت و پادشاهان مورد ستم و قرار گرفته یا در سیاه چاله ها کشته شده اند و یا ...

و فردوسی بزرگ در فاخر ترین و ارزشمند ترین گنجینه ادب و هنر داستان بزرگمهر را به زیبایی بسیار سروده است .

روزی روزگاری دانشمندی بود بزرگمهر نام و برای اینکه سرآمد پزشکان روزگار خود بوده و دانشی فراتر سایر پزشکان برخوردار بوده به بارگاه انوشیروان راه می یابد و به عنوان پزشک و مشاور همواره خسرو را همراهی و راهنما بوده است .

آورده اند که روزی پادشاه با زنی زیبا به گل گشت در بوستانهای پیرامون قصر می پرداخته و هوای خوش و عطر نارنج او را سر مست کرده و به خواب می رود . بانوی خوش چهره برای اینکه پادشاه خوابی راحت داشته باشد بازو بند جواهر نشان از بازو بر می کند و ناگهان کلاغ سیاهی بازوبند گوهر نشان می رباید و به آسمان پرواز می کند .

شاه که از خواب بیدار می شود بزرگمهر را در کنار بانوی زیبا می بیند و سراغ بازوبند می گیرد بزرگمهر و زن داستان را می گویند اما انوشیروان نمی پذیرد و به او بد گمان می شود هم برای ربودن بازو بند و هم برای گفتگو با زن زیبا .

از این روی انوشیروان بزرگمهر را به سیاه چاله می اندازد و او را وادار به پوزش برای گناهی که نکرده می نماید اما بزرگمهر که بیگناه بوده هرگز تسلیم نمی شود . شاه در دل می داند که حق با بزرگمهر است اما او پادشاه است و حکمش ، خدایی می کند . در عین حال جای خالی مشاوره ها و راهنمایی های بزرگمهر را در کنار خود حس می کند .

به همین روی به سیاه چاله می رود تا دلجویی کند و بزرگمهر را به اعتراف وادارد . بزرگمهر که دیگر دندان پزشک دربار بودن و مشاور اعظم بودن را از دندان برکنده بود در پاسخ به احوالپرسی شاه می گوید :

که حال من از حال شاه جهان                فراوان به است آشکار و نهان

پاسخ  بزرگمهر، شاه خودکامه را خشمگین تراز پیش  می کند  و  فرمان می دهد تنوری آهنین و تنگ بسازند که دور تا دور آن را میخ و پیکان پر کرده باشد . سپس بزرگمهر را در آن می افکنند و در تنور را با آهن می پوشانند

ز پاسخ بر آشفت و شد چون پلنگ            ز آهن تنوری بفرمود تنگ
ز پیکان و از میخ گرد اندرش                  هم از بند آهن نهفته سرش

نبد روزش آرام و شب جای خواب            تنش پر ز سختی دلش پرشتاب

بار دیگر انوشیروان   فرستاده ای نزد بزرگمهر می فرستد تا بداند آیا با این همه رنج ودرد در برابر خواسته او سر فرودمی آورد؟ یا خیر و  بزرگمهر اما   چنین پاسخ می دهد که  :

چنین داد پاسخ بمرد جوان                 که روزم به از روز نوشین روان

فروانروا ( شاه) با شنیدن پیام بزگمهر  آشفته می گردد و یک مرد دانا بهمراه یک دژخیم ( جلاد) را بنزدش می فرستد و می گوید اگر با مرد دانا همداستان شدی و پوزش خواستی که هیچ وگرنه دژخیم سرت را از تنت برخواهد داشت :

وگرنه که دژخیم با تیغ تیز                نماید تو را گردش رستخیز

و بزرگمهر در آرامش و وقار پاسخ می دهد که :

چه با گنج و تختی چه با رنج سخت                    ببندیم هر دو بناکام رخت
نه این پای دارد بگیتی نه آن                          سرآیدهمی نیک و بد بی‌گمان
ز سختی گذر کردن آسان بود                         دل تاجداران هراسان بود

به هر روی انوشیروان با شنیدن این سخنان از کرده ی خویش پشیمان می شود و بزرگمهر را از زندان  تنور میخ آگین آزاد می کند ولی غرورش اجازه نمی دهد او را به جایگاه پیشین بازگرداند  و لی افسوس که چشمهای بزرگمهر را دیگر یارای دیدن نیست :

برین نیز بگذشت چندی سپهر                    پر آژنگ شد روی بوزرجمهر
دلش تنگ تر گشت و باریک شد                 دو چشمش ز اندیشه تاریک شد

بزرگمهر بر اثر سختی ها و شکنجه های بسیاری که از سوی انوشیروان بر وی وارد آمد، سرانجام یک ماه پس از مردن انوشیروان، درگذشت.

پس از شه به یک ماه بوزرجمهر             بپوشید در پرده ی خاک چهر

الهلال وبزرجمهر
  • رضو ی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی